در تاریکى، راه خود را به هدایت ما یافتید و بر قله عزّت و سرورى فرا
رفتید و از شب سیاه گمراهى به سپیده دم هدایت رسیدید. کر باد، گوشى که
بانگ بلند حق را نشنود؛ که آنکه بانگ بلند را نشنود، آواز نرم چگونه او را
بیاگاهاند. هر چه استوارتر باد، آن دل که پیوسته از خوف خدا لرزان است. من
همواره در انتظار غدر و مکر شما مى بودم و در چهره شما نشانه هاى فریب
خوردگان را مى دیدم. شما در پس پرده دین جاى کرده بودید و پرده دین بود که
شما را از من مستور مى داشت؛ ولى صدق نیت من پرده از چهره شما برافکند و
قیافه واقعى شما را به من بنمود. براى هدایت شما بر روى جاده حق ایستادم،
در حالیکه، بیراهه هاى ضلالت در هر سو کشیده شده بود و شما سرگردان و گم
گشته به هر راهى گام مى نهادید. تشنه بودید و، هر چه زمین را مى کندید به
نم آبى نمى رسیدید. امروز این زبان بسته را گویا کرده ام، باشد که حقایق
را به شما بگوید. در پرتگاه غفلت سرنگون شود، اندیشه کسى که به خلاف من ره
مى سپرد، که من از آن روز که حق را دیده ام، در آن تردید نکرده ام. اگر
موسى(ع) مى ترسید، بر جان خود نمى ترسید، بلکه از چیرگى نادانان و
گمراهان مى ترسید.
امروز از ما و شما یکى بر راه حق ایستاده و یکى بر باطل. آنکه به یافتن آب اطمینان دارد، هرگز، از تشنگى هلاک نمى شود.
تولد پربرکت حضرت خاتم الانبیا صلى الله
علیه وآله که بنا به اعتقاد علماى امامیه در 17 ربیع الاول سال 570 میلادى
و مطابق با سال عام الفیل به وقوع پیوست، آغاز تولدى نوین و روز اعطاى
مدال سعادت و رستگارى از سوى حضرت حق براى جامعه بشریت مىباشد. در آن روز
نوزادى به این عالم خاکى قدم نهاد که بعد از چهل سال از سوى خداوند به
عنوان آموزگار وحى و مربى برترین فرهنگ زیستن به اهل جهان معرفى گردید.
مقارن این ولادت پر برکت در صحنه گیتى آثار شگفتانگیز و اسرارآمیزى رخ
داد که هشدارى براى حاکمان و زور مداران تاریخ به حساب آمد .
او برادر شیخ محمد امین است که بعد از
مطالعة کتاب المراجعات سید شرف الدین عاملی و تدبر و تفکّر در مطالب آن,
از مذهب خود عدول کرده, مذهب تشیع را انتخاب نموده است. او نیز در مقدمة
کتابش فی طریقی إلی التشیع می گوید: «سبب تشیع من گفتاری است از پیامبر
اکرم که تمام مذاهب اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند. پیامبر ـ صلّی الله
علیه و آله ـ فرمود: «مثل اهل بیت من همانند کشتی نوح است, هر کسی بر آن
سوار شد نجات یافت هر کسی از آن سرپیچی کرد غرق شد». ملاحظه کردم که اگر
از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ پیروی کرده و احکام دینم را از آنان اخذ کنم
بدون شک نجات یافته ام. اگر آنان را رها کرده و احکام دین خود را از غیر
آنان اخذ نمایم, از گمراهان خواهم بود...».
و نیز می فرماید: « با
تمسک به مذهب جعفری ضمیر و درونم آرامش یافت. مذهبی که در حقیقت مذهب آل
بیت نبوت ـ علیهم السّلام ـ است, که درود و سلام خدا تا روز قیامت بر آنان
باد. به عقیده ام از عذاب خداوند متعال با پذیرفتن ولایت آل رسول نجات
یافته ام زیرا نجات جز با ولایت آنان نیست.
رسول اکرم «علی» را فرمود تا: یک صاع طعام تهیه کند و یک پای گوسفند هم برآن نهد و ظرفی هماز شیر آماده کند, آنگاه فرزندان «عبدالمطلب» را فراهم سازد تا با آنان سخن بگوید, علی غذا را آماده ساخت و بنی عبدالمطلب را که چهل مرد, یکی بیش یا کم میشدند, فراهم ساخت. همگی از آن طعامخوردند و نوشیدند و سیر شدند و خوراکیها همچنان برجای ماند. اما پیش از آنکه رسول خدا سخنبگوید, ابولهب او را به ساحری نسبت داد و جمعیت متفرق شدند.(22)
ادامه مطلب ...آگاه باشید. به خدا سوگند که ((پسر ابی قحافه)) خلافت را چون جامه اى بر تن کرد و نیک مى دانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسیاب. سیلها از من فرو مى ریزد و پرنده را یاراى پرواز به قله رفیع من نیست. پس میان خود و خلافت پرده اى آویختم و از آن چشم پوشیدم و به دیگر سو گشتم و رخ برتافتم. در اندیشه شدم که با دست شکسته بتازم یا بر آن فضاى ظلمانى شکیبایى ورزم ، فضایى که بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پیرى رسند و مؤ من همچنان رنج کشد تا به لقاى پروردگارش نایل آید. دیدم، که شکیبایى در آن حالت خردمندانه تر است و من طریق شکیبایى گزیدم، در حالیکه، همانند کسى بودم که خاشاک به چشمش رفته و استخوان در گلویش مانده باشد. مى دیدم که میراث من به غارت مى رود.
تا آن ((نخستین)) به سراى دیگر شتافت و مسند خلافت را به دیگرى واگذاشت. ادامه مطلب ...زندگى بشر بر اساس بهرهگیرى از وسائل و
اسباب طبیعى استوار است که هریک آثار ویژه خود را دارند. همه ما هنگام
تشنگى آب مىنوشیم، و هنگام گرسنگى غذا مىخوریم. چه، رفع نیاز توسط وسائل
طبیعى، به شرط آنکه براى آنها «استقلال در تاثیر» قائل نشویم، عین توحید
است. قرآن یادآور مىشود که: ذوالقرنین در ساختن سد از مردم درخواست کمک
کرد: ‹‹فاعینونى بقوة اجعل بینکم و بینهم ردما›› (کهف/95): با قدرت خویش
مرا یارى کنید تا میان شما و آنان (یاجوج و ماجوج) سدى برپا سازم.
کسانى
که شرک را به معنى «تعلق و توسل به غیر خدا» تفسیر مىکنند، حرفشان تنها
در صورتى صحیح است که ما براى ابزار و وسائط موجود، «اصالت و استقلال»
قائل شویم، وگرنه چنانچه آنها را وسایلى بدانیم که، به مشیت و اذن الهى،
ما را به نتیجه مىرسانند از مسیر توحید خارج نشدهایم، و اصولا زندگى بشر
از روز نخستبر این اساس، یعنى استفاده از وسائل ووسائط موجود، استوار
بوده و پیشرفت علم و صنعت نیز در همین راستا صورت گرفته و مىگیرد.
ظاهرا
توسل به اسباب طبیعى مورد بحث نیست; سخن درباره اسباب غیر طبیعى است که
بشر جز از طریق وحى راهى به شناخت آنها ندارد. هرگاه در کتاب و سنت چیزى
به عنوان وسیله معرفى شده باشد، تمسک به آن همان حکمى را دارد که در توسل
به امور طبیعى جارى است. بنابر این، ما زمانى مىتوانیم با انگیزه دینى به
اسباب غیر طبیعى تمسک جوییم، که دو مطلب ملحوظ نظر قرار گیرد:
1. از طریق کتاب و سنت، وسیله بودن آن چیز براى نیل به مقاصد دنیوى یا اخروى ثابتشود;
2. براى اسباب و وسائل، هیچگونه اصالت و استقلالى قائل نشده و تاثیر آنها را منوط به اذن و مشیت الهى بدانیم.
حمد و ثنای الهی
ستایش
خداوندی را که در یگانگی، والا و در بیهمتایی، نزدیک و در اقتدار
شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال
آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که
پیوسته بوده و ستودهای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و
گستراننده گستره شدهها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بیاندازه
پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روحالقدس و نسبت به هر
آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر
دیدهای را میبیند، و هیچ دیدهای را توان دیدار او نیست.
بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در
اجرای کیفر مجرمان شتاب نمیکند و به عذابی که در خور آنند تعجیل
نمینماید. به اسرار نهان و به سویداء سینهها آگاه است و هیچ رازی از او
پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمیافکند.
بر همه
اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری
تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است
از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و
حکیم و والاتر از آنکه به دیدهها مشهود گردد و لیکن او هر دیدهای را در
مییابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.
به دیده هیچ بیننده در
نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست
مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی میدهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.
فرمانش
بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر
کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.
فارغ التحصیل جامع الازهر که در حلب مقام
قاضى القضاة را بـه عـهـده داشته است .او داراى موقعیت علمى واجتماعى بوده
, که خداوند متعال او را به پیروى ازمـکـتـب اهـل بیت (ع ) هدایت نمود .
کتابى
دارد به نام لماذا اخترت مذهب الشیعه که چاپ ومنتشر شده است به همراه او
هزاران نفراز اهالى حلب نیز شیعه شدند.او در عوامل و اسبابی که منجر به
تمسک به مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شد می گوید:
اولاً: مشاهده
کردم که علم به مذهب شیعه مجزی است و ذمة مکلف را به طور قطع بری می کند.
بسیاری از علمای اهل سنت ـ از گذشته و حال ـ نیز به صحت آن فتوا داده اند
...
ثانیاً: با دلایل قوی, برهان های قطع آور و حجت های واضع , که مثل
خورشید درخشان در وسط روز است, ثابت شد حقانیت مذهب اهل بیت ـ علیهم
السّلام ـ و این که آن مذهب همان مذهبی است که شیعه آن را از اهل بیت ـ
علیهم السّلام ـ اخذ کرده واهل بیت نیز از رسول خدا و او از جبرائیل و او
از خداوند جلیل اخذ کرده است ...
ثالثاً: وحی در خانة آنان نازل شد و
اهل خانه از دیگران بهتر می دانند که در خانه چیست. لذا بر عاقل مدبّر است
که دلیل هایی که از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ رسیده رها نکرده, و نظر
بیگانگان را دنبال نکنند.
رابعاً: آیات فراوانی در قرآن کریم وارد شده که دعوت به ولایت و مرجعیت دینی آنان نموده است.
خامساً:
روایات فراوانی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده که ما را
به تعبد به مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دعوت می کند, که بسیاری از
آنها را در کتاب الشیعه و حججهم فی التشیع آورده ام.