تو چه دانى، که چه چیز به سود من است و چه چیز به زیان من. لعنت خدا بر تو
باد و لعنت لعنت کنندگان. اى که خود و پدرت همواره دروغى چند به هم مى
بافته اید. اى منافق فرزند کافر. به خدا سوگند، که یک بار در زمان کافریت
به اسارت افتاده اى و یک بار در زمان مسلمانیت، و در هر بار نه توانگریت
تو را از بند اسارت رهانید و نه جاه و منزلتت. مردى که شمشیرهاى کین را بر
قوم خود رهنمون شود و مرگ را بر سر آنان راند، سزاوار است، که خویشاوندانش
دشمن دارند و بیگانگان از شر او ایمن ننشینند.
من مى گویم: ((عبارت
مردى که شمشیر کین را بر قوم خود رهنمون شود)) اشارت است به ماجراى اشعث
با خالد بن ولید در یمامه. اشعث قوم خود را بفریفت و بر آنها مکر کرد و
خالد از آنان کشتار بسیار کرد. از آن پس، قوم اشعث او را ((عرف النّار))
مى نامیدند و این نام را به کسى دهند که بر آنها غدر کرده باشد.