هر آینه ، اگر مى دیدید آنچه را که مردگانتان پس از مرگ دیده اند، بیتابى
مى نمودید و وحشت بر شما چیره مى شد. (و آنچه را ناشنیده مى گرفتید، مى
شنیدید) و سر به فرمان خدا مى آوردید. ولى آنچه مردگانتان پس از مرگ دیده
اند، اکنون از چشم شما پنهان است و بزودى پرده هاى بالا خواهد رفت . آن
حقایق را به شما نیز نشان دادند، ولى دیدن نخواستید و به گوش شما
رسانیدند، ولى شنیدن نخواستید. شما را راه نمودند، ولى ره یافتن نخواستید.
براستى مى گویم که:
عبرتها و اندرزها بر شما آشکار بود و از آنچه مى
باید دورى جویید شما را منع کردند و پس از ملائکه، که رسولان آسمان اند،
جز انسان فرمان خداوند را ابلاغ ننماید.
او نیز که استاد سابق دانشگاه الازهر است
پس از مطالعات فراوان در رابطة با شیعة امامیة پی به حقانیت این فرقه برده
و در سفری که به ایران داشت در سخنرانی خود برای مردم اهواز می گوید:
«
عشق به امام حسین ـ علیه السّلام ـ سبب شد که از تمامی موقعیت هایی که
داشتم دست بردارم.» و در قسمتی دیگر ازسخنانش می گوید: « اگر از من سؤال
کنند: امام حسین ـ علیه السّلام ـ را در شرق یا غرب می توان یافت؟ من جواب
می دهم که امام را می توان در درون قلب من دید و خداوند توفیق تشرف به
ساحت امام حسین ـ علیه السّلام ـ را به من داده است.»
وی در ادامه می
گوید: « 50 سال است که شیفتة امام علی ـ علیه السّلام ـ شده ام و سالهاست
که هاله ای از طواف پیرامون ولایت امام علی ـ علیه السّلام ـ در خود می
بینم.»
در حکمى از احکام، به نزد یکى از ایشان مسئله اى مى آید، به راءى خود حکمى
مى دهد. سپس، آن مسئله را عینا نزد دیگرى مى برند، به خلاف راءى پیشین
راءیى مى دهد. سپس قاضیان آن مسئله را به نزد امامى که آنها را به شغل قضا
برگماشته مى برند و او آراء همه ایشان را صواب مى شمارد. خدایشان یکى است
و پیامبرشان یکى است و کتابشان یکى . آیا خداى سبحان آنان را به اختلاف
فرمان داده و اکنون از او فرمان مى برند یا آنان را از اختلاف نهى کرده و
اکنون عصیان مى ورزند؟ آیا خداوند دینى ناقص فرستاده و از آنها براى کامل
کردنش یارى خواسته یا در آوردن دین ، با خدا شریک بوده اند و اکنون بر
آنهاست که راءى دهند و بر خداست که به راءیشان راضى شود؟ یا خداى سبحان ،
دینى کامل فرستاده ولى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) در ابلاغ آن قصور
ورزیده؟ و حال آنکه مى گوید:
((ما در این کتاب چیزى را فرو نگذاشته
ایم،)). یا: ((در آن بیان هر چیزى است)) و نیز بعضى از قرآن بعض
دیگر را تصدیق مى کند و در آن هیچ اختلافى نیست، که ((اگر نه از سوى خدا
آمده بود در آن اختلاف بسیار مى یافتند)). قرآن ظاهرش زیباست و باطنش
ژرف است . عجایبش انتها نپذیرد و غرایبش پایان نگیرد. و تاریکى جز بدان از
میان نرود.
نام: موسى بن جعفر.
کنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.
القاب: کاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
نکته: آن حضرت در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
تاریخ ولادت: هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذکر کردند.
محل تولد: ابواء (منطقهاى در میان مکه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب علیهم السلام.
نام
مادر: حمیده مصفّاة. نامهاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده
اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و
چندان فقیه و عالم به احکام و مسائل بود که امام صادق علیه السلام زنان را
در یادگیرى مسائل و احکام دینى به ایشان ارجاع مىداد. و دربارهاش فرمود:
«حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چرکى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان
او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن کرامتى که از
خداى متعال براى من و حجت پس از من است.»
مدت امامت: از
زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب
سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.
تاریخ
و سبب شهادت: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به وسیله زهرى که در
زندان سندى بن شاهک به دستور هارون الرشید به آن حضرت خورانیده شد.
محل دفن: مکانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است.
آنچه مى گویم بر عهده من است و من خود ضامن آن هستم.
آن کس که حوادث
عبرت آموز روزگار را به چشم ببیند و از آن پند پذیرد، پرهیزگاریش او را از
آلوده شدن به کارهاى شبهه ناک باز مى دارد. بدانید که بار دیگر همانند
روزگارى که خداوند، پیامبرتان را مبعوث داشت، در معرض آزمایش واقع شده اید.
سوگند
به کسى که محمد را به حق فرستاده است، در غربال آزمایش ، به هم درآمیخته و
غربال مى شوید تا صالح از فاسد جدا گردد. یا همانند دانه هایى که در دیگ
مى ریزند، تا چون به جوش آید، زیر و زبر شوند. پس، پست ترین شما بالاترین
شما شود و بالاترینتان، پست ترینتان. واپس ماندگانتان پیش افتند و پیشى
گرفتگانتان واپس رانده شوند. به خدا سوگند، که هیچ سخنى را پنهان نداشته
ام و دروغ نگفته ام که من از چنین مقامى و چنین روزى آگاه شده بودم.
بدانید که خطاکاریها همانند توسنان چموش و سرکش اند که خطاکاران را بر
آنها سوار کرده اند. آن اسبان لجام گسیخته به ناگاه مى تازند و سواران خود
را به آتش دوزخ سرنگون مى کنند. و بدانید، که پرهیزگاریها همانند اسبان
رام و نجیب اند که پرهیزگاران را بر آنها سوار کرده و افسارها به دست
سواران داده اند و آن اسبان، سواران خود را به بهشت داخل مى کنند. حقى است
و باطلى. گروهى هواداران حق اند و گروهى پیروان باطل. اگر پیروان باطل
سرورى یابند چه شگفت که از روزگاران دیرین شیوه چنین بوده است و اگر شمار
هواداران حق اندک است، بسا، روزگارى رسد که افزون گردد، ولى، کم اتفاق
اوفتد که آنچه پشت کرده ، بار دیگر روى بنماید.
من مى گویم: قسمت آخر
این سخن به پایه اى از زیبایى رسیده که هیچ کلامى بدان پایه نتواند رسید.
آنکه در آن بنگرد تا محاسن آن بشناسد، بیش از آنکه بر فراست خود ببالد
شگفت زده خواهد شد. با توصیفى که از آن کردیم، در آن فصاحتى است، افزون که
نه هیچ زبانى را یاراى بیان آن است و نه هیچ انسانى را توان گام نهادن در
آن عرصه. این ادعاى مرا درنیابد و نشناسد، مگر کسى که در این صناعت حظّى
وافرش باشد و در این مضمار خود، تاخت و تازى کرده باشد. و جز خردمندان آن
را درنیابند.
و هم از این خطبه:
همواره
دل مشغول دارد آنکه بهشت و دوزخ را در برابر خود بیند. مردمى هستند کوشنده
و سخت کوشنده ، اینان رهایى یافتند. مردمى هستند طالب حق ، ولى آهسته
کارند. اینان را نیز امید رهایى هست و مردمى هستند، که در کارها قصور مى
ورزند و تقصیر مى کنند، اینان در آتش دوزخ سرنگون گردند. اگر به دست راست
روى نهى به گمراهى افتاده اى و اگر به دست چپ گرایى، باز هم، به گمراهى
افتاده اى. پس راه میانه را در پیش گیر که رهایى در همان است .
قرآن
کتاب باقى مانده و نشانه هاى نبوت بر آن قرار گرفته و مسیر حرکت سنت است و
سرانجام نیکو بدان بازگردد. هر کس که ادعا کند، هلاک شود و هر که دروغ
بندد به مقصود نرسد و هرکه با حق ستیزد، خود تباه شود. نادان را در نادانى
همین بس ، که مقدار خویش نمى شناسد. ستونى که بر بنیان تقوا و استوار گردد
هرگز فرو نریزد و کشته اى که به آب تقوا سیراب گردد، تشنه نماند. در خانه
هاى خود آرام گیرید و با یکدیگر طریق آشتى سپارید. از گناهان خود توبه
کنید. هیچ ستاینده اى جز پروردگارش را نستاید و هیچ ملامت کننده اى نباید
جز خود را ملامت نماید.