زندگى بشر بر اساس بهرهگیرى از وسائل و
اسباب طبیعى استوار است که هریک آثار ویژه خود را دارند. همه ما هنگام
تشنگى آب مىنوشیم، و هنگام گرسنگى غذا مىخوریم. چه، رفع نیاز توسط وسائل
طبیعى، به شرط آنکه براى آنها «استقلال در تاثیر» قائل نشویم، عین توحید
است. قرآن یادآور مىشود که: ذوالقرنین در ساختن سد از مردم درخواست کمک
کرد: ‹‹فاعینونى بقوة اجعل بینکم و بینهم ردما›› (کهف/95): با قدرت خویش
مرا یارى کنید تا میان شما و آنان (یاجوج و ماجوج) سدى برپا سازم.
کسانى
که شرک را به معنى «تعلق و توسل به غیر خدا» تفسیر مىکنند، حرفشان تنها
در صورتى صحیح است که ما براى ابزار و وسائط موجود، «اصالت و استقلال»
قائل شویم، وگرنه چنانچه آنها را وسایلى بدانیم که، به مشیت و اذن الهى،
ما را به نتیجه مىرسانند از مسیر توحید خارج نشدهایم، و اصولا زندگى بشر
از روز نخستبر این اساس، یعنى استفاده از وسائل ووسائط موجود، استوار
بوده و پیشرفت علم و صنعت نیز در همین راستا صورت گرفته و مىگیرد.
ظاهرا
توسل به اسباب طبیعى مورد بحث نیست; سخن درباره اسباب غیر طبیعى است که
بشر جز از طریق وحى راهى به شناخت آنها ندارد. هرگاه در کتاب و سنت چیزى
به عنوان وسیله معرفى شده باشد، تمسک به آن همان حکمى را دارد که در توسل
به امور طبیعى جارى است. بنابر این، ما زمانى مىتوانیم با انگیزه دینى به
اسباب غیر طبیعى تمسک جوییم، که دو مطلب ملحوظ نظر قرار گیرد:
1. از طریق کتاب و سنت، وسیله بودن آن چیز براى نیل به مقاصد دنیوى یا اخروى ثابتشود;
2. براى اسباب و وسائل، هیچگونه اصالت و استقلالى قائل نشده و تاثیر آنها را منوط به اذن و مشیت الهى بدانیم.
حمد و ثنای الهی
ستایش
خداوندی را که در یگانگی، والا و در بیهمتایی، نزدیک و در اقتدار
شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال
آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که
پیوسته بوده و ستودهای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و
گستراننده گستره شدهها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بیاندازه
پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روحالقدس و نسبت به هر
آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر
دیدهای را میبیند، و هیچ دیدهای را توان دیدار او نیست.
بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در
اجرای کیفر مجرمان شتاب نمیکند و به عذابی که در خور آنند تعجیل
نمینماید. به اسرار نهان و به سویداء سینهها آگاه است و هیچ رازی از او
پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمیافکند.
بر همه
اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری
تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است
از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و
حکیم و والاتر از آنکه به دیدهها مشهود گردد و لیکن او هر دیدهای را در
مییابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.
به دیده هیچ بیننده در
نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست
مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی میدهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.
فرمانش
بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر
کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.
فارغ التحصیل جامع الازهر که در حلب مقام
قاضى القضاة را بـه عـهـده داشته است .او داراى موقعیت علمى واجتماعى بوده
, که خداوند متعال او را به پیروى ازمـکـتـب اهـل بیت (ع ) هدایت نمود .
کتابى
دارد به نام لماذا اخترت مذهب الشیعه که چاپ ومنتشر شده است به همراه او
هزاران نفراز اهالى حلب نیز شیعه شدند.او در عوامل و اسبابی که منجر به
تمسک به مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شد می گوید:
اولاً: مشاهده
کردم که علم به مذهب شیعه مجزی است و ذمة مکلف را به طور قطع بری می کند.
بسیاری از علمای اهل سنت ـ از گذشته و حال ـ نیز به صحت آن فتوا داده اند
...
ثانیاً: با دلایل قوی, برهان های قطع آور و حجت های واضع , که مثل
خورشید درخشان در وسط روز است, ثابت شد حقانیت مذهب اهل بیت ـ علیهم
السّلام ـ و این که آن مذهب همان مذهبی است که شیعه آن را از اهل بیت ـ
علیهم السّلام ـ اخذ کرده واهل بیت نیز از رسول خدا و او از جبرائیل و او
از خداوند جلیل اخذ کرده است ...
ثالثاً: وحی در خانة آنان نازل شد و
اهل خانه از دیگران بهتر می دانند که در خانه چیست. لذا بر عاقل مدبّر است
که دلیل هایی که از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ رسیده رها نکرده, و نظر
بیگانگان را دنبال نکنند.
رابعاً: آیات فراوانی در قرآن کریم وارد شده که دعوت به ولایت و مرجعیت دینی آنان نموده است.
خامساً:
روایات فراوانی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده که ما را
به تعبد به مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دعوت می کند, که بسیاری از
آنها را در کتاب الشیعه و حججهم فی التشیع آورده ام.
او را سپاس مى گویم و خواستار فزونى نعمت او هستم و بر آستان عزتش سر تسلیم نهاده ام و خواهم که مرا از گناه در امان نگه دارد. از او یارى مى جویم که نیازمند آنم که نیازم برآورد. هر کس را که او راه بنماید، گمراه نگردد و هر کس را که با او دشمنى ورزد، کس زینهار ندهد، هرکس را که تعهد کند، بى چیز نشود که تعهدش از هر چه به سنجش آید، افزون است و از هر چه اندوختنى است برتر. و شهادت مى دهم که خداوندى جز اللّه، خداى یکتا نیست. یگانه است و بى هیچ شریکى.
حمد باد خداوندى را که سخنوران در ثنایش فرو مانند و شمارندگان از شمارش
نعمتهایش عاجز آیند و کوشندگان هر لکه داره کوشند، حق نعمتش را آنسان که
شایسته اوست، ادا کردن نتوانند. خداوندى، که اندیشه هاى دور پرواز او را
درک نکنند و زیرکان تیزهوش، به عمق جلال و جبروت او نرسند. خداوندى که
فراخناى صفاتش را نه حدّى است و نه نهایتى و وصف جلال و جمال او را سخنى
درخور نتوان یافت، که در زمان نگنجد و مدت نپذیرد. آفریدگان را به قدرت
خویش بیافرید و بادهاى باران زاى را بپراکند تا بشارت باران رحمت او
دهند و به صخره هاى کوهساران، زمینش را از لرزش بازداشت.
اساس دین،
شناخت خداوند است و کمال شناخت او، تصدیق به وجود اوست و کمال تصدیق به
وجود او، یکتا و یگانه دانستن اوست و کمال اعتقاد به یکتایى و یگانگى او،
پرستش اوست. دور از هر شایبه و آمیزه اى و پرستش او زمانى از هر شایبه و
آمیزه اى پاک باشد که از ذات او، نفى هر صفت شود زیرا هر صفتى گواه بر این
است که غیر از موصوف خود است و هر موصوفى، گواه بر این است که غیر از صفت
خود است.