شما سپاهیان آن زن (7) بودید و پیروان آن ستور.(8) که چون بانگ کرد اجابتش
کردید و چون کشته شد روى به گریز نهادید. خلق و خویتان همه فرومایگى است.
پیمانهایتان گسستنى است و دینتان دورویى است و آبتان شور است. آن کس که در
میان شما زیست کند گرفتار کیفر گناه خویش است. و آنکه از میان شما رخت
بربندد، به رحمت پروردگارش رسیده است. گویى مسجد شما را مى بینم، که چون
سینه کشتى است بر روى دریا، زیرا شهرتان در گرداب عذابى که خداوند از
فرازش و فرودش فرستاده، گرفتار است و همه ساکنان آن غرق شده اند.
((در
روایتى چنین آمده است)): سوگند به خدا شهرتان در آب غرق مى شود، چنانکه
گویى مسجدتان را مى بینم که همانند سینه کشتى سر از آب بیرون دارد. یا
همانند شتر مرغى بر زمین خفته . (و در روایتى) چون سینه پرنده اى بر لجّه
دریا.
مسئلة بداء و علم خداوند
مسئلة بداء از جمله مسایل بسیار مهمی است که
در سه علم فلسفه، کلام و اصول فقه به طور مفصل، دربارة آن صحبت شده است؛
ولی از آنجا که در زمرة مسایل اعتقادی هم هست، صرفاً به همان اندازه که به
عنوان یک عقیده میطلبد از آن مطلع باشیم، آن را با هم مرور میکنیم.
کلمه
بداء هم دربارة انسانها بهکار میرود، و هم خداوند متعال، که دو معنای
کاملاً متفاوت از همدیگر دارند. وقتی این کلمه را برای انسانها بهکار
میبریم، منظور ما همان تغییر اراده است. مثل اینکه ما تصمیم جدی برای
مسافرت داشته باشیم، و اندکی پیش از مسافرت بفهمیم این سفر خطر دارد، و
رفتن به آن به صلاح نیست، و از رفتن پشیمان بشویم. در این حالت میگوییم
که برای ما بداء حاصل شد؛ زیرا از باطن قضایا خبر نداشتیم و الا از همان
اول چنین تصمیمی نمیگرفتیم. چنین معنایی هیچگاه دربارة خداوند متعال
مصداق پیدا نمیکند، چون نمیتوانیم بگوییم، نعوذبالله، خدا نمیدانست کار
ضرر دارد و بعداً فهمید، و تصمیمش عوض شد.
بدائی که در مورد خداوند متعال استفاده میشود همان «اظهار پس از خفا»ست که با مثالی آن را برای شما توضیح میدهم.
چون خداوند در جنگ جمل پیروزش گردانید، یکى از یاران گفتش اى کاش برادرم، فلان، می بود و مى دید که چسان خداوند تو را بر دشمنانت پیروز ساخته است. على(ع) از او پرسید: آیا برادرت هوادار ما بود گفت: آرى. على (ع ) گفت: پس همراه ما بوده است. ما در این سپاه خود مردمى را دیدیم که هنوز در صلب مردان و زهدان زنان هستند. روزگار آنها را چون خونى که بناگاه از بینى گشاده گردد، بیرون آورد و دین به آنها نیرو گیرد.
امام پنجم، امام محمد باقرعلیه السلام در روز دوشنبه سوم صفر و بنا به قولى، اول رجب سال 57 هجرى در مدینه متولد شدند .
والده آن حضرت، "فاطمه" دختر امام حسن مجتبى علیه السلام بود و از زنان با کمال محسوب مىشد .
از
امام صادق علیه السلام روایت شده است که در شأن آن بانوى بزرگوار فرمود:
"جدهام زن بسیار راستگویى بود و در خاندان امام حسن علیه السلام زنى به
درجه و مقام او نرسید .
نام آن حضرت "محمد"، کنیه ایشان "ابوجعفر" و القاب ایشان "باقر"، "شاکر" و "هادى" است .
لقب "باقر" را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن حضرت داده بود و فرموده بود: "او علم دین را خواهد شکافت." (باقر: شکافنده)
بسیارى از روایات فقهى و غیر فقهى شیعه از آن حضرت روایت شده است.
آن
حضرت به جابربن عبدالله انصارى فرمود: "اى جابر! به خدا قسم، خداوند، علم
تمامى آنچه را که قبلا واقع شده و آنچه را که بعداً واقع خواهد شد به من
اعطا کرده است! "
لقب "باقر" را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن حضرت داده بود و فرموده بود: "او علم دین را خواهد شکافت."
آن حضرت در اعلى درجه صفات کریمه انسانى بود و از این جهت، همردیف پدران گرامى خویش و همدوش آنان به شمار مىآمد .
حیات
آن حضرت مقارن با حکومت امویان بود. هشام بن عبدالملک، ایشان و فرزندشان
امام جعفر صادق علیهالسلام را از مدینه به دمشق احضار کرد و چون آنان
وارد دمشق شدند، هشام به منظور تحقیر آن بزرگواران سه روز به آنان اجازه
ملاقات نداد .
روز چهارم چون امام داخل شد، مشاهده کرد که هشام بر
تخت نشسته و لشکریان مسلح وى اطراف او حضور دارند و محلى را به عنوان هدف
تیراندازى معین کرده بودند که بزرگان سپاه به طرف آنان تیراندازى مىکردند.
نام مبارک امام چهارم علی است و مشهورترین
القاب آن حضرت زین العابدین و سجّاد میباشد و مشهورترین کنیه ایشان
ابامحمد و ابوالحسن است. مدّت عمر آن بزرگوار پنجاه و هفت سال است. ایشان
پانزدهم جمادی الاول سال سی و هشتم هجری به دنیا آمد. تولد آن بزرگوار دو
سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام است و تقریباً بیست و سه سال
با پدر بزرگوار زندگی کرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است.
حضرت
سجّاد علیه السلام پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران
است که دست عنایت حق به طور خارق العاده این دختر را به امام حسین
میرساند. شرافت این زن آن است که مادر نُه نفر از ائمه طاهرین میشود و
چنانچه امام حسین علیه السلام «اب الائمه» است. این زن نیز «ام الائمه»
است.
گرچه امام سجاد علیه السلام با اهلبیت علیهم السلام در همه
فضایل وجه اشتراک دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی
نیست، اما از نظر گفتار و کردار شباهت تامّی به جدشان امیرالمؤمنان علی
علیه السلام دارد. که آن موارد را ذکر مینماییم.